سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زرقان

برنامه های تبلیغی

 برنامه های تبلیغی

از نخستین توفیقاتی که حضرت ایشان در سالهای اولیه ورود به لباس روحانیت داشتند تهیه مقالات متنوع به مناسبت های مختلف بود . بعنوان نمونه از مقاله ای در پاسخ به نوشته های دکتر میمندی نژاد یاد می‌شود که در نشریه سراسری ( ندای حق ) و روزنامه محلی ( پارس ) طی چند شماره چاپ گردید . شخص مزبور در مجله ( رنگین کمان ) از شراب بعنوان دارویی معجزه آسا یاد کرده و علماء و بزرگان شیعه از جمله محقق عظیم الشأن علامه نائینی ( قدس سره ) را در مورد اهانت و اتهام قرار می داد .

در سال 1348 به پیشنهاد بعض جوانان متدین شبهای سه شنبه جلسه ای در مسجد حاج میرزا کریم واقع در یکی از محلات قدیمی شهر بنام محل بیات که نزدیکی منزل مسکونی حضرت ایشان بود تشکیل دادند .

هدف ، شناسایی و جذب نیروهای جوان به سمت مسجد و برنامه ریزی همه جانبه جهت نشر فرهنگ اسلامی در ابعاد گوناگون بود .

برنامه با شرکت عده ای از جوانان و با نام “ مجمع دینی مهدی موعود ” آغاز گردید و گسترش یافت . مجمع از کمیته های ده گانه تشکیل می شد که هر کمیته سه عضو اصلی داشت و سایرین طبق تمایل خودشان به عضویت یکی از کمیته ها در می آمدند .

کمیته ها به قرار زیر بودند : انتشارات ، کتابخانه ، تنظیم شعائر ، امور خیریه ، هنر ، ورزش و تفریحات سالم ، تبلیغ در روستا ، کلاسهای تقویتی ، جلسات جوانان و جلسات کودکان . بعنوان نمونه کمیته انتشارات در مدت کوتاهی نشریه “اندیشه جوان” را منتشر نمود که در آن شرایط به لحاظ تنوع مطالب و جهت گیری متناسب با نیازهای فرهنگی جوانان مورد توجه و استقبال واقع گردید . سایر کمیته ها نیز با حداقل امکانات تلاش پی گیر نموده و موفقیت هایی داشتند . بدین ترتیب در آن جو اختناق ، مسجد حاج میرزا کریم بصورت یکی از کانون های فرهنگی و پایگاه های مبارزاتی در آمد .

حساسیت رژیم از حضور و مراقبت مستمر مأمورین ساواک و شهربانی در جلسات مسجد و احضار و دستگیری ایشان و دیگر دوستانی که همکاری داشتند بخوبی نمایان بود .

در آن اوقات کتاب ارزنده “ معاد ” از آثار آیت الله شهید دستغیب تجدید چاپ می شد و به دستور معظم له مقدمه ای بر آن کتاب نوشتند که مورد توجه و تقدیر آن بزرگوار قرار گرفت .

در سال 1351 ساختمان مسجد الرضا (ع) ( واقع در خیابان 20 متری ) که تحت نظر آیت الله شهید دستغیب بود برای اقامه جماعت آماده می شد هر چند نواقص زیادی داشت. به درخواست گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز که ساکن خوابگاه های نزدیک آنجا بودند و هنگام نماز در مسجد حضور می یافتند آیت الله شهید دستغیب از حضرت ایشان خواستند امامت جماعت مسجد الرضا (ع) را بعهده بگیرند . شبها بعد از نماز مقداری برای دانشجویان صحبت می کردند و تدریجاً تعدادی از اهالی هم شرکت نمودند .

دانشجویان مزبور افرادی متعبد و ملتزم به رعایت اجراء دقیق احکام شرع بودند و در همین رابطه سؤالات زیادی می‌کردند و جهت تطبیق تصمیمات خود با اوامر و نواهی الهی با ایشان مشورت می نمودند .

بعنوان نمونه در همان ایام یکی از آن دانشجویان که بعداً بوسیله رژیم جنایتکار طاغوت به شهادت رسید سؤالی مطرح کرد که به نظر بعض دانشجویان در شرایطی که طاغوت حاکم است چنانچه از سلف سرویس دانشگاه بشقاب و قاشق و غیره را مخفیانه برداشته و به افراد مستضعف و نیازمند بدهیم کار صحیح و مطلوبی است ، آیا از نظر شرعی جایز است یا نه ؟ حضرت آیت الله سید علی اصغر در جواب ایشان گفتند : به فتوای امام خمینی این اقدام جایز نیست . وقتی مسئله بر دیگر دانشجویان منعکس و ابلاغ گردید ، بدون هیچ تردیدی از تصمیم خود منصرف شده و برنامه مزبور را انجام ندادند .

بعض اوقات یکی از دانشجویان مقاله ای تهیه و قرائت می کرد و ایشان هم در بعض مناسبت ها سخنرانی می نمودند . بدین ترتیب و با استقبال روز افزون دانشجویان ، مسجدالرضا (ع) بصورت یکی از مراکز فرهنگ اسلامی و کانون های مبارزه علیه رژیم طاغوت در آمد و از این جهت غالباً دانشجویان مزبور مورد تهاجم و دستگیری قرار می گرفتند .

مکرر به خوابگاه یورش برده و آنها را به زندان یا به سربازی می فرستادند و خلاصه یکی از اهداف این خشونت پراکندن ایشان بود .

در این مقطع همانطور که در بخش مربوط به تحصیلات متذکر شدیم ، جهت تکمیل دروس خارج فقه و اصول به قم عزیمت نمودند .

پس از مراجعت به شیراز بار دیگر در مسجد الرضا (ع) به اقامه جماعت پرداختند و در این مرحله دوستان جدیدی یافتند که هر کدام به سهم خود در طرح و اجرای برنامه ها مثمر ثمر بودند .

بعض دانشجویان تهرانی که در دانشگاه شیراز مشغول تحصیل بوده و به مسجد می آمدند سبب ارتباط برادران فعال مسجد الرضا (ع) با بعض کانون های اسلامی و انقلابی تهران شدند . متعاقب این ارتباطات نمایشگاه کتاب با کیفیت عالی در مسجد الرضا (ع) برگزار گردید که تا آن زمان بی سابقه بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت . بطوریکه بسیاری از جوانان مؤمن و مبارز به مسجد می آمدند و از نمایشگاه کتاب که مجموعه بهترین کتب اسلامی بود دیدن نموده و خرید می کردند . لازم به ذکر است که جهت برپایی نمایشگاه مزبور فاقد کمترین بودجه و امکانات بودند ، اما اخلاص و همت دوستان کارساز بود . به این نحو که دانشجویان و جوانان فعال تهرانی با کمک ناشرین و افراد نیکوکار کتاب می‌فرستادند و پس از فروش با نازلیترین قیمت وجه آن ارسال می شد . بنابراین بار دیگر مسجدالرضا (ع) کانون تلاش و حرکت دینی و مرکزی برای دوستان و هواداران انقلاب اسلامی گردید .

یکی از گامهای مثبت و مفید ، تأسیس کتابخانه و عضوگیری و امانت دادن کتاب و نوار بود که بطور ضمنی در شناسایی و جذب نیروها و شکوفایی استعدادها نقش اساسی داشت . حضرت ایشان غالباً حضور می یافتند و با کسانیکه جهت عضویت و دریافت کتاب مراجعه می کردند گفتگو می نمودند که غالباً در انتخاب کتاب مورد مشورت واقع شده و به سؤالات اشخاص در رابطه با مسائل مختلف پاسخ می دادند .

دعوت از سخنرانان متعهد و مبارز جهت ایراد سخنرانی یکی دیگر از برنامه ها بود که مورد استقبال اقشار مختلف مردم قرار می گرفت و در بعض موارد از سوی ساواک و شهربانی ممنوعیت یا محدودیت انجام می شد .

با اوج گیری مبارزات و وقوع حوادث مهم انقلاب اسلامی ، جریان دستگیری و زندان و تبعید ایشان پیش آمد که در بخش مربوط به فعالیت های سیاسی و سوابق مبارزاتی بدان موارد اشاراتی نمودیم .


انتخابات شوراهای اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ

همشهریان عزیز

حال که با نزدیک شدن زمان سومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی

روح تازه ای در کالبد شهر دمیده شده است، و تعدادی از همشهریان عزیزمان عزم خدمت و تلاش و کوشش و سازندگی را جزم کرده اند. از شما عزیزان خواهشمندم تا با درایت و روشن بینی کسانی را انتخاب کنید که بدور از هرگونه

«نگاه سیاسی و قومی و قبیله ای »

«یا اغراض مادی و شخصی »

فقط و فقط به فکر خدمت به

 مردم شریف و  آگاه زرقان باشند.

                             

 برادر کوچک شما

محمد هاشم نعمت اللهی

قم المقدسه

12/9/85


اخلاق و معنویت آیة الله دستغیب

  اخلاق و معنویت

بدیهی است که مربی و استاد عمده ترین نقش را در تربیت نفوس ایفا می نماید . لذا در این بخش لازم است از بزرگانی یاد کنیم که حق تعلیم و تربیت بر آقا سید علی اصغر دستغیب دارند :

1ـ آیت الله شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب ( قدس سره ) که تأثیر عمیق در جهت گیری و تربیت روحی ایشان داشته و مشعل فروزانی در مسیر هدایتشان بوده اند و لذا قرابت با معظم له و هم جواری منزل پدریشان را با مسجد جامع عتیق از نِعَم الهی می دانند .

از همان کودکی مکبر “ اقامه گو ” برای نمازجماعت ایشان بودند و طبعاً هنگام نماز چشم به چهره نورانی آن عالم ربانی و عارف صمدانی می دوختند . ایشان نقل می کنند : “ فراموش نمی کنم زمانی را که هنگام قنوت قطرات اشک بر گونه و محاسن شریفش می غلطید ، آن هنگام بیشتر خیره می گشتم و تا اعماق وجودم اثر می نهاد . آن حالت را که در محراب نماز از ایشان می دیدم ، مجذوب و شیفته گفتارشان در منبر می شدم . اغلب اوقات نزدیک منبر می نشستم و با دقت به مواعظ و نصایح آن معلم اخلاق و مهذب نفس گوش می دادم . در مسجد که بودم حرکات و رفتار ، نحوه تلاقی و گفتار ایشان را با اصحاب مسجد و مؤمنین به دقت ملاحظه می کردم و هنگام خروج از مسجد معمولاً با فاصله کوتاهی پشت سرشان می رفتم . چون منزلمان در مسیر راه بود ، حرکت آرام و توأم با وقار معظم له چه موقعی که تنها بودند و چه زمانی که همراه داشتند توجهم را بسیار جلب می نمود . شبها در حالیکه یکی از علاقمندان با چراغ نفتی کوچکی پیشاپیش می رفت و ایشان با گامهای آهسته کوچه های تاریک فاصله مسجد تا منزل را طی می کردند برای من حال و هوایی مخصوص داشت .

در سنین بالاتر سؤالهایی را که برای خود یا بعض همسالانم مطرح بود از آن بزرگوار می پرسیدم و از اینکه مجهولات و اشکالاتم به شیوه ای بسیار ساده و روان حل می شد ، خشنود می شدم و خدا را شکر می کردم . هر چه زمان می گذشت از نماز و خصوصاً قرائت ایشان لذت می بردم . دعای کمیل شبهای جمعه با آن آوای ملکوتی برایم بسیار جاذبه داشت در حالیکه تأثیر عمیق انفاس قدسیه معظم له را بر نفوس مستعده شاهد بودم . توسلات و توجهات ایشان نسبت به اجداد طاهرینشان خصوصاً حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) و به ویژه ذکر مصائب آن حضرت (ع) همه را تحت تأثیر قرار داده و منقلب می ساخت .

در مراحل بعد خصوصاً پس از ورود به لباس مقدس روحانیت ، ارتباطم با ایشان نزدیکتر گردید و از آنجا که به لطف خداوند مورد توجه و عنایت معظم له بودم ، اغلب اوقات در محضرشان حضور یافته و از تذکرات و بیان تجربیات زندگی و احوالاتشان استفاده می نمودم و هر زمان که به علت اشتغالات تأخیری ایجاد می شد از علت آن استفسار می فرمودند .

انقلاب اسلامی چه قبل و چه بعد از پیروزی این ارتباط را محکمتر ساخته و جلسات مشورتی که بخصوص پس از پیروزی انقلاب جمعیت بعض دوستان در محضر پر فیض ایشان داشتیم فرصتهای مغتنمی بود که بطور ضمنی از نکات اخلاقی آن نفس قدسی بهره مند گردیم . بخاطر دارم با بیانی شیوا و جذاب حضار را از حیله های نفس اماره و تفرد طلبی و تعلقات مادی و خروج از جاده عبودیت و اخلاص بر حذر می داشتند .

یکی از ویژگی های محضر ایشان این بود که آرامش و اطمینان قلب به حاضرین می بخشید . هر گاه در برخورد با حوادث و رویدادها تشویق و اضطراب یا غم و اندوه عارضمان می شد به مجردی که خدمت ایشان رسیده و صحبتی می فرمودند تمام آن عوارض برطرف گشته و به جای آن حال روحانی خوبی پیدا می کردیم . ”

2ـ مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت ( قدس سره ) از شاگردان آیت الحق مرحوم سید علی قاضی (قدس سره)  ایشان نیز هدایتگر و دلیل راه در مسیر سیر و سلوک الی الله و معرفت حق تعالی بودند و از فیوضات ایشان بهره های فراوان گرفتند.

معظم له بیش از هر موضوعی بر توحید حضرت احدیت و التزام به لوازم آن تأکید می فرمودند و از حرکتهای خیالی و جلوه های نفس بر حذر می داشتند و این نکته را به شاگردان خود تفهیم می نمودند که در سیر بسوی خدا نه تنها خیالات بلکه کشف و کرامات ارزشی ندارد و تنها هدف ارزشمند ، تقرب به خداوند و لقاء الله می باشد که برای میل به آن می بایست جدیت نمود .

آن مرحوم خود توجه دائم و حضور مستمر نسبت به پروردگار عالَم داشتند . نام خداوند علی اعلی را آنچنان با حلاوت و طراوت بر زبان جاری می ساختند که تنها با کلمه عشق تفسیر می شد .

نماز آن بزرگوار بسیار با حال بود و حقیقتاً انسان لذت نماز را هنگام اقتداء به ایشان می چشید . اغلب اوقات به ذکر گفتن یا صمت و سکوت التزام داشتند .

تفکر رکن عمده محضر آن جناب بود ، معمولاً سؤالی درباره خداشناسی و معارف الهی مطرح می شد . همه حاضرین درباره آن فکر می کردند و چنان چه پاسخی به نظرشان می رسید اظهار می داشتند . بدیهی است این تفکر هم نورانیت ایجاد می نمود و هم تفهیم معانی عمیق براحتی صورت می گرفت . ضمناً آن جلسات محک خوبی بود برای تشخیص و تمیز تفکر از تخیل . هر کس اهل تفکر بود مأنوس می گشت و حیات خود را در آنجا می یافت و اگر اهل خیال بود نمی توانست آرام بگیرد و با آن شرایط انسی پیدا نمی کرد .

ایشان نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) اظهار علاقه و ارادت می نمودند و در مورد سادات و ذراری پیامبر (ص) نهایت اکرام و اعزاز را داشتند .


خاطرات آیة الله دستغیب

 

پخش اعلامیه در سطح وسیع

ایام نوروز سال 1342 امام «رضوان الله علیه» عزای عمومی اعلام کرده بودند . یک روز وارد منزل آیة الله شهید دستغیب شدم دیدم کنار دست ایشان چند ردیف اعلامیه های چاپی است سؤال کردم ایشان فرمودند اعلامیه های جدیدی است که از قم رسیده است ، ترتیب پخش اعلامیه ها داده شد . اما در این مرحله برای اولین بار یکی از برادران دستگیر شد ، که البته پس از چند ساعت آزاد شد و ما تصمیم دیگری اتخاذ کردیم که از آن پس اعلامیه ها را از طریق پست توزیع کنیم ابتدا به جمع آوری آدرس ها می پرداختیم و سپس اعلامیه ها را در پاکت پستی می گذاشتیم و بیشتر به آدرس مغازه ها می فرستادیم . و در چند مورد آشنا پی گیری می کردیم و معلوم شد اعلامیه ها رسیده است . البته این طریق در خلال طرق دیگر ، و برای چندی کارساز بود .

 


شب میلاد و محمد حسین صادقی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی

میلاد فرخنده و مسعود امام رضا (ع) را خدمت شما دوستان و عزیزان تبریک عرض می کنم.

امشب مصادف با شب میلاد امام رضا (ع) بود. خیلی دلم هوای زیارت حرم با صفای امام رو کرده بود.

اگر چه اینجا در جوار خواهر گرامیش فاطمه معصومه سلام الله علیها هستیم.

امشب  شام خدمت جناب آقای صادقی بودیم.

 

محمد حسین صادقی

 

از طرفی امشب گویا شب تولد ایشان هم بود. من بهشون تبریک می گم

 و براشون آرزوی موفقیت می کنم. آقای رنجبر دوست عزیز و استاد بزرگوارم هم تشریف داشتند .

اتفاقا ذکر خیری هم از زرقان شد. شب قبلش هم شام خانه آقای قانع بودیم

که یکی از شعر های قشنگ آقای صادقی رو دیدم .

 بی مناسبت نیست که اینجا  نقل بشه :

هوالجمیل
 
سوغات بهشت است غم دوزخی ما
 
 
این پنجره را باز نگه دار عزیزم 
یک روزنه پرواز نگه دار عزیزم
 
آئینه ام و تشنۀ دیدار ، خدا را 
در جلوه گه ناز، نگه دار عزیزم
 
اینجاست همان گردنۀ پر خطر عشق 
ای عقل ، نده گاز، نگه دار عزیزم
 
از هستی من هرچه که خواهی ببر امّا 
یک حنجره آواز نگه دار عزیزم
 
هرچند قفس بسته ، ولی باز برایم 
اندیشۀ اعجاز نگه دار عزیزم
 
خوش زخمه به تار دل ما می زنی ای یار 
در پرده ، همین ساز نگه دار عزیزم
 
پایان نده بر لذت و دائم دل ما را 
 در لذت آغاز نگه دار عزیزم
 
جان من و تو ، این دل هجران زده ام را 
تا حشر غزلساز نگه دار عزیزم
 
اسرار دلم از قفس سینه برون ریخت 
افشا مکن و راز نگه دار عزیزم
 
سوغات بهشت است غم دوزخی ما 
این هدیۀ ممتاز نگه دار عزیزم
 
جبریل به ما گفت : کجا ؟ کودک دل گفت : 
دروازۀ شیراز نگه دار عزیزم
 
اینجا پدرم از غم فردوس در آمد 
در گلشن این راز نگه دار عزیزم
 
والسلام - قم آبان 85
محمد حسین صادقی

کتاب خاطرات حجه الاسلام سید علی دستغیب

نام کتاب :  خاطرات حجه الاسلام سید علی دستغیب    

موضوع : / دستغیب , علی اصغر / خاطرات / ایران / تاریخ / پهلوی / جنبشها و قیامها / انقلاب اسلامی / .  

 مولف : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

مترجمان : 

 سال چاپ :  1378

نوبت چاپ :  

قیمت :

شمارگان :   

موجودی :  

ناشر :  تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نگارنده در این کتاب خاطرات خود را از دوره سراسر اختناق پهلوی , مبارزات مردم به رهبری روحانیت به ویژه در شیراز محل سکونت مشارالیه مبارزه امام خمینی و سرانجام انقلاب اسلامی از آغازین مراحل آن رویدادهای قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب , به رشته تحریر درآورده است . مخاطبان کتاب را با عناوینی از این دست مطالعه میکنند : آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی , انتشار عکس امام , دستگیری و شکنجه توسط ساواک , جریان جشن هنر درشیراز , وقایع و مشاهدات زندان , دستگیری و اعزام به تبعیدگاه سراوان بلوچستان , تسخیر ساواک شیراز به وسیله مردم, آمادگی برای استقبال از امام , 22 بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی , تصویر مجموعه ای از اسناد ساواک , ضمائم , سالشمار و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و تصاویری از نویسنده , به انضمام فهرست اعلام متن , پایان بخش کتاب است .

http://www.shahed.isaar.ir

پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد


تحصیل و تدریس

تحصیل و تدریس

حضرت آیت الله سید علی اصغر دستغیب دوره ابتدائی را در دبستان فرصت گذراندند که به لحاظ داشتن مدیر و مربیان متدین و دلسوز ، محیط تربیتی بسیار خوبی محسوب می شد .

 دوره متوسطه را در دبیرستان شاهپور طی کردند که آن زمان از مدارس متوسطه نمونه محسوب می شد . از نظر علمی دبیرهای خوبی داشت و از لحاظ دینی و تربیت هم مربیان فعالی بودند که با مساعدت و همراهی ایشان و بعض دانش آموزان دیگر انجمن اسلامی را تشکیل دادند و جهت جلسات آن برنامه ریزی می نمودند . انتشار جزوه ای در اهمیت نماز واحکام آن از کارهای انجمن بود .

آن زمان سه رشته دبیرستانی وجود داشت ( ریاضی ، طبیعی و ادبی ) و با توجه به اینکه از همان وقت علاقمند به تحصیلات حوزوی بودند ، انتخاب رشته ادبی مناسبتر بود ، اما رشته ریاضی را صرفاً به لحاظ جنبه فکری آن اختیار کردند که البته در آن ایام از ارزش بالاتری نسبت به دو رشته دیگر برخوردار بود .

علاقه ایشان نسبت به روحانیت موجب بود کتبی را که در احوالات مشاهیر نوشته شده با اشتیاق مطالعه نموده و گفتار و رفتار علمای مبرّز شهرشان را به دقت ملاحظه کنند و بیش از همه تحت تأثیر شخصیت دایی معظم خود یعنی حضرت آیت الله شهید دستغیب ( قدس سره ) بودند .

لذا پس از اخد دیپلم به تحصیلات حوزوی مشغول شدند و ضمن فراگیری دروس مقدمات و سطح معمولاً کتب قبلی را تدریس می نمودند . علاوه بر آن خداوند منان توفیق انجام وظیفه تبلیغ را خصوصاً در رابطه با نسل جوان به ایشان عنایت فرموده بود .

پس از پایان دوره سطح جهت تکمیل دروس حوزوی به قم عزیمت نمودند و عمدتاً از خارج اصول مرحوم آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی ( قدس سره ) و خارج فقه مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی ( قدس سره ) استفاده کردند .

پس از مراجعت به شیراز مجدداً برنامه تدریس و تبلیغ را آغاز نمودند .

در همان اوقات ، انقلاب اسلامی وارد مرحله جدیدی شده و مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی ( قدس سره ) تشدید گردید . فریاد میلیون ها انسان تحول یافته و الهی شده علیه رژیم ستم شاهی برخاست و حوادث و رویدادهایی بوقوع پیوست که متعاقب آن برای بسیاری از عزیزان اسلام مشکلاتی ایجاد کردند و حضرت ایشان هم دستگیر و راهی زندان گردیده و سپس به تبعیدگاه فرستاده شدند که در بخش خاطرات سیاسی و سوابق مبارزاتی به آن وقایع اشاراتی نموده ایم .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأکید امام راحل (ره) مبنی بر توجه و اهتمام نسبت به حوزه های علمیه ، ایشان به تأسیس حوزه علمیه رضویه شیراز اقدام نمودند و تعدادی از داوطلبان ثبت نام کردند که از بین آنها افراد مستعد و ذیصلاح را انتخاب نموده و به تدریس و تعلیم پرداختند ؛ برای دوره اول از مقدمات تا پایان سطح ( کفایتین ) را شخصاً تدریس نمودند ، همزمان با تحولات جدید و نظم نوین حوزه علمیه قم ضمن اعلام همکاری و هماهنگی با مرکز مدیریت قم اقدام به گزینش دوره های دیگر صورت گرفت که هم اکنون در پایه های مختلف به تحصیل علوم دینی اشتغال دارند .

از نوشته های حضرت آیت الله سید علی اصغر دستغیب علاوه بر تقریرات بحث فقه و اصول ، رساله ای تحقیقی تحت عنوان “ علائم البلوغ فی الذکر و الانثی ” و رساله دیگر تحت عنوان “ تنجیس المتنجس ” موجود است .


انتشار عکس حضرت امام (ره)

انتشار عکس حضرت امام (ره)

در یکی از شبها بعد از نماز مغرب و عشاء آیة الله دستغیب طبق معمول به مراجعات و سؤالات اشخاص رسیدگی کرده و پاسخ می گفتند . در این بین جوانی که خود و مرحوم پدرش از اصحاب مسجد جامع بودند و تازه از قم آمده بود نزدیک آقا نشست و از جیبش عکس را درآورد و به ایشان داد . معظم له متبسم و مسرور گفتند چقدر چهره ایشان جوان است . نخستین عکس حضرت آیة الله خمینی «ره» بود ، که در آن سال به شیراز رسید . وقتی عکس را دیدم بسیار شیفته آن شدم و از آقا خواستم عکس نزد من بماند . فردای آن روز تصمیم گرفتم جایی پیدا کنم که بشود عکس را چاپ و تکثیر نمود . در خیابان طالقانی فعلی فرد کلیشه سازی بود که احتمال دادم مرد آزاده ای باشد . آنجا رفتم و به وی گفتم عکسی دارم می خواهم کلیشه کنم گفت عکس را باید ببینم گفتم عکس یکی از مراجع است نشانش دادم زیر عکس اسم امام نوشته شده بود گفت ممکن است برای ما ایجاد مشکل کند گفتم به خدا توکل کنید بالاخره قبول کرد . بزودی کلیشه آماده شد روز بعد در همان خیابان به چاپخانه احمدی رفتم . دو برادر بودند که در آن وقت نسبت به مبارزه اظهار علاقه می کردند ، کلیشه را به آنها دادم و با همکاری ایشان عکس بر روی مقواها خیلی خوب چاپ شد . در مرحله اول چهارهزار عکس آماده شد که آنها را شب جمعه در مسجد جامع به طور رایگان پخش کردیم مردم با شوق و شعف خاصی به عکس نگاه می کردند و آن را می بوسیدند و روی چشم می گذاشتند .

در مورد بعضی اعلامیه ها هم از همان چاپخانه و طرق دیگر جهت تکثیر استفاده می کردیم . یادم هست اعلامیه ای به امضای مرحوم آیة الله خویی با مضمونی بسیار تند و قاطع علیه رژیم از نجف اشرف رسید و می دانستیم در آن شرایط برای خنثی نمودن وساوس و القائات بعضی ها که جهت توجیه بی تفاوتی خودشان می گفتند مراجع نجف ساکت هستند مؤثر است از این رو تصمیم گرفتیم آن را تکثیر نماییم لذا به چاپخانه احمدی مراجعه کردیم ، البته خیلی با مراقبت و محرمانه چاپ و توزیع شد .