سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زرقان

برنامه های تبلیغی

 برنامه های تبلیغی

از نخستین توفیقاتی که حضرت ایشان در سالهای اولیه ورود به لباس روحانیت داشتند تهیه مقالات متنوع به مناسبت های مختلف بود . بعنوان نمونه از مقاله ای در پاسخ به نوشته های دکتر میمندی نژاد یاد می‌شود که در نشریه سراسری ( ندای حق ) و روزنامه محلی ( پارس ) طی چند شماره چاپ گردید . شخص مزبور در مجله ( رنگین کمان ) از شراب بعنوان دارویی معجزه آسا یاد کرده و علماء و بزرگان شیعه از جمله محقق عظیم الشأن علامه نائینی ( قدس سره ) را در مورد اهانت و اتهام قرار می داد .

در سال 1348 به پیشنهاد بعض جوانان متدین شبهای سه شنبه جلسه ای در مسجد حاج میرزا کریم واقع در یکی از محلات قدیمی شهر بنام محل بیات که نزدیکی منزل مسکونی حضرت ایشان بود تشکیل دادند .

هدف ، شناسایی و جذب نیروهای جوان به سمت مسجد و برنامه ریزی همه جانبه جهت نشر فرهنگ اسلامی در ابعاد گوناگون بود .

برنامه با شرکت عده ای از جوانان و با نام “ مجمع دینی مهدی موعود ” آغاز گردید و گسترش یافت . مجمع از کمیته های ده گانه تشکیل می شد که هر کمیته سه عضو اصلی داشت و سایرین طبق تمایل خودشان به عضویت یکی از کمیته ها در می آمدند .

کمیته ها به قرار زیر بودند : انتشارات ، کتابخانه ، تنظیم شعائر ، امور خیریه ، هنر ، ورزش و تفریحات سالم ، تبلیغ در روستا ، کلاسهای تقویتی ، جلسات جوانان و جلسات کودکان . بعنوان نمونه کمیته انتشارات در مدت کوتاهی نشریه “اندیشه جوان” را منتشر نمود که در آن شرایط به لحاظ تنوع مطالب و جهت گیری متناسب با نیازهای فرهنگی جوانان مورد توجه و استقبال واقع گردید . سایر کمیته ها نیز با حداقل امکانات تلاش پی گیر نموده و موفقیت هایی داشتند . بدین ترتیب در آن جو اختناق ، مسجد حاج میرزا کریم بصورت یکی از کانون های فرهنگی و پایگاه های مبارزاتی در آمد .

حساسیت رژیم از حضور و مراقبت مستمر مأمورین ساواک و شهربانی در جلسات مسجد و احضار و دستگیری ایشان و دیگر دوستانی که همکاری داشتند بخوبی نمایان بود .

در آن اوقات کتاب ارزنده “ معاد ” از آثار آیت الله شهید دستغیب تجدید چاپ می شد و به دستور معظم له مقدمه ای بر آن کتاب نوشتند که مورد توجه و تقدیر آن بزرگوار قرار گرفت .

در سال 1351 ساختمان مسجد الرضا (ع) ( واقع در خیابان 20 متری ) که تحت نظر آیت الله شهید دستغیب بود برای اقامه جماعت آماده می شد هر چند نواقص زیادی داشت. به درخواست گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز که ساکن خوابگاه های نزدیک آنجا بودند و هنگام نماز در مسجد حضور می یافتند آیت الله شهید دستغیب از حضرت ایشان خواستند امامت جماعت مسجد الرضا (ع) را بعهده بگیرند . شبها بعد از نماز مقداری برای دانشجویان صحبت می کردند و تدریجاً تعدادی از اهالی هم شرکت نمودند .

دانشجویان مزبور افرادی متعبد و ملتزم به رعایت اجراء دقیق احکام شرع بودند و در همین رابطه سؤالات زیادی می‌کردند و جهت تطبیق تصمیمات خود با اوامر و نواهی الهی با ایشان مشورت می نمودند .

بعنوان نمونه در همان ایام یکی از آن دانشجویان که بعداً بوسیله رژیم جنایتکار طاغوت به شهادت رسید سؤالی مطرح کرد که به نظر بعض دانشجویان در شرایطی که طاغوت حاکم است چنانچه از سلف سرویس دانشگاه بشقاب و قاشق و غیره را مخفیانه برداشته و به افراد مستضعف و نیازمند بدهیم کار صحیح و مطلوبی است ، آیا از نظر شرعی جایز است یا نه ؟ حضرت آیت الله سید علی اصغر در جواب ایشان گفتند : به فتوای امام خمینی این اقدام جایز نیست . وقتی مسئله بر دیگر دانشجویان منعکس و ابلاغ گردید ، بدون هیچ تردیدی از تصمیم خود منصرف شده و برنامه مزبور را انجام ندادند .

بعض اوقات یکی از دانشجویان مقاله ای تهیه و قرائت می کرد و ایشان هم در بعض مناسبت ها سخنرانی می نمودند . بدین ترتیب و با استقبال روز افزون دانشجویان ، مسجدالرضا (ع) بصورت یکی از مراکز فرهنگ اسلامی و کانون های مبارزه علیه رژیم طاغوت در آمد و از این جهت غالباً دانشجویان مزبور مورد تهاجم و دستگیری قرار می گرفتند .

مکرر به خوابگاه یورش برده و آنها را به زندان یا به سربازی می فرستادند و خلاصه یکی از اهداف این خشونت پراکندن ایشان بود .

در این مقطع همانطور که در بخش مربوط به تحصیلات متذکر شدیم ، جهت تکمیل دروس خارج فقه و اصول به قم عزیمت نمودند .

پس از مراجعت به شیراز بار دیگر در مسجد الرضا (ع) به اقامه جماعت پرداختند و در این مرحله دوستان جدیدی یافتند که هر کدام به سهم خود در طرح و اجرای برنامه ها مثمر ثمر بودند .

بعض دانشجویان تهرانی که در دانشگاه شیراز مشغول تحصیل بوده و به مسجد می آمدند سبب ارتباط برادران فعال مسجد الرضا (ع) با بعض کانون های اسلامی و انقلابی تهران شدند . متعاقب این ارتباطات نمایشگاه کتاب با کیفیت عالی در مسجد الرضا (ع) برگزار گردید که تا آن زمان بی سابقه بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت . بطوریکه بسیاری از جوانان مؤمن و مبارز به مسجد می آمدند و از نمایشگاه کتاب که مجموعه بهترین کتب اسلامی بود دیدن نموده و خرید می کردند . لازم به ذکر است که جهت برپایی نمایشگاه مزبور فاقد کمترین بودجه و امکانات بودند ، اما اخلاص و همت دوستان کارساز بود . به این نحو که دانشجویان و جوانان فعال تهرانی با کمک ناشرین و افراد نیکوکار کتاب می‌فرستادند و پس از فروش با نازلیترین قیمت وجه آن ارسال می شد . بنابراین بار دیگر مسجدالرضا (ع) کانون تلاش و حرکت دینی و مرکزی برای دوستان و هواداران انقلاب اسلامی گردید .

یکی از گامهای مثبت و مفید ، تأسیس کتابخانه و عضوگیری و امانت دادن کتاب و نوار بود که بطور ضمنی در شناسایی و جذب نیروها و شکوفایی استعدادها نقش اساسی داشت . حضرت ایشان غالباً حضور می یافتند و با کسانیکه جهت عضویت و دریافت کتاب مراجعه می کردند گفتگو می نمودند که غالباً در انتخاب کتاب مورد مشورت واقع شده و به سؤالات اشخاص در رابطه با مسائل مختلف پاسخ می دادند .

دعوت از سخنرانان متعهد و مبارز جهت ایراد سخنرانی یکی دیگر از برنامه ها بود که مورد استقبال اقشار مختلف مردم قرار می گرفت و در بعض موارد از سوی ساواک و شهربانی ممنوعیت یا محدودیت انجام می شد .

با اوج گیری مبارزات و وقوع حوادث مهم انقلاب اسلامی ، جریان دستگیری و زندان و تبعید ایشان پیش آمد که در بخش مربوط به فعالیت های سیاسی و سوابق مبارزاتی بدان موارد اشاراتی نمودیم .